جدول جو
جدول جو

معنی خزینه خانه - جستجوی لغت در جدول جو

خزینه خانه
(خَ نَ / نِ نَ / نِ)
محل خزینه، گنج خانه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خانه خانه
تصویر خانه خانه
خانه به خانه، دارای خانه های متعدد، دارای شکل های چهارگوش مانند صفحۀ شطرنج
فرهنگ فارسی عمید
(خِ / خَ نَ / نِ نَ / نِ)
خانه ای که در آن گنجینه نگهدارند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ / نَ / نِ)
تخلخل. متخلخل. سوراخ سوراخ. (ناظم الاطباء) ، بسیاربسیار. (آنندراج) :
ز گیسو نافه نافه مشک می بیخت
ز خنده خانه خانه قند میریخت.
نظامی.
با مظهری امروز بویرانۀ خویش
بودیم بفکر دل دیوانۀ خویش
ابر کرمی موج زد و پر کردیم
از مدح تو خانه خانه کاشانۀ خویش
حیاتی گیلانی (از آنندراج).
، حجره حجره. (ناظم الاطباء). با خانه های متعدد. چون: ’صفحۀ شطرنج و نرد خانه خانه است’، یعنی به اجزائی غالباً مربع و متساوی قسمت شده است، شطرنجی شکل، خانه بخانه:
شهرشهر و خانه خانه قصد کرد
نی رگش جنبید و نی رخ گشت زرد.
مولوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از آیینه خانه
تصویر آیینه خانه
اطاقی که آنرا آیینه کاری کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آینه خانه
تصویر آینه خانه
اطاقی که آنرا آیینه کاری کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه خانه
تصویر خانه خانه
سوراخ سوراخ، خانه های متعدد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیینه خانه
تصویر آیینه خانه
((~. نِ))
اتاقی که آن را آیینه کاری کرده باشند
فرهنگ فارسی معین
شطرنجی
فرهنگ واژه مترادف متضاد